تنهاییم را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که میخواهم تمام فصلها را
بر سفره رنگین خودبنشانمت بنشین غمی نیست
معشوق من بر من مگیر این خودستایی را که بی شک
تنهاتر از من در زمین وآسمانت آدمی نیست
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست
همواره چون من نه فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم خلق آنرا
در دستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست
ستاره
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 02:59 ب.ظ