بدترین حادثه زنده بودن و ایستادن بر سر گور آرزوهاست.

        

در دل من چیزیست

مثل یک بیشهء نور ؛مثل خواب دم صبح

وچنان می تابم که دلم میخواهد

بدوم تا ته دشت؛ بروم تا سر کوه

دورها آوائی است که مرا میخواند